حب وطن
نوشته نذیر ظفر نوشته نذیر ظفر

   13/28/08

ز جان خویش کنم پرورش بقای وطن

همیـــــــشه ورد زبانم بود دعای وطن

به واژه کی بتوانم ستایشـــــش ای دل

بخون خویش نویسم سخن برای وطن

ز آب و خاک شریفش نهال جانم رست

همیشه در سر من می زند هوای وطن

دیار ی غربت اگر امــــــدم ز مجبوری

نمی رود زدلم قیـــــــمت و بهای وطن

به اعتلای وطن هر نفـــس شوم دلشاد

مباد آنکــــــــــه بود ضد اعتلای وطن

ز قله های بلــــــندش چنان سر افرازم

به اهتزاز بود تا فلـــــــک لوای بوطن

اگر چه عده یــی دزدان زمردش بردند

هزار معدن ی دیگر بود غـــــنای وطن

کسیکه که حب وطن در دلش نمیــگنجد

زبون و زار بود در صف ی وفای وطن

حسین گونه شوم کشــــته با سر افرازی

بروز رزم ی یزیـــــدان به کر بلای وطن

(ظفر) چو حــــــب وطن در دلی بود دایم

هزار اجر دهد بـــــهر او خدای وطن






August 29th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان